«رستاخیز جان» از میان مجموعه مقالاتی که در سال های 1368 تا 1371 در حوزه هنر و ادبیات و فرهنگ نگارش یافته و در مطبوعات به چاپ رسیده اند گزینش شده است. این کتاب شامل چهار بخش است:بخش اول، به ادبیات و زبان فارسی اختصاص یافته است. در اولین مقاله این بخش، «ادبیات آزاد یا متعهد؟» نویسنده به بازخوانی خطابه آلبر کامو، نویسنده فرانسوی، بعد از دریافت جایزه نوبل ادبیات سال 1957 می پردازد و از مفهوم آزادی –و به خصوص آزادی قلم- در دنیای معاصر، چون همیشه، نقبی به حقیقت مفهوم آزادی و تبع آن، آزادی قلم می زند.در مقاله بعد، «رمان و انقلاب اسلامی» -میلان کوندرا- رمان نویسی که اتفاقاً کتابی هم در مورد رمان از او به فارسی چاپ شده است، بهانه ورود به بحث نسبت رمان و انسان معاصر شده است. اما نویسنده مثل همیشه از فرو ماندن در این موضع پرهیخته و از آن خارج شده است تا بتواند ما را در برابر نسبت تازه ای قرار دهد که میان انسان تحول یافته معنوی و رمان متناسب خویش برقرار خواهد شد.مقاله سوم، «آزادی قلم» راه خود را از میان رمان «بوزینه و ذات» از آلدوس هاکسلی، نویسنده امریکایی دهه های چهل و پنجاه هموار می کند که در آن بوزینه ها کسانی اند که از ذات انسانی خود عدول کرده اند و بر دیگران حکومت می کنند. از نظر هاکسلی بشر برده صورت ممسوخ خویش یعنی بوزینه است و این مسخ به آن علت واقع شده که نخواسته است بهمقیدات ذات انسانی خویش تسلیم شود. بدین اعتبار، «انسان آزاد» در دنیایی که وجود بشر عین بردگی بوزینه خویش است، خود از مظاهر سرابی است که فتنه آن، عالم و آدم را فرا گرفته است. و به راستی «آزادی قلم» چنین انسانی جز پروار کردن بوزینه ای که در نفس اوست به چه کار می آید؟... و باز نویسنده از درماندن در این ساحت از تفکر پرهیز می کند و خبر از عالمی می دهد که به زعم او فرا رسیده است و آن را «عصر توبه انسان» می نامد. این عصر جدید، متناظر معکــوس نهضتی است که در رنسانس اتفاق افتاد. بشر بار دیگر – و این بار در سطح تمامی سیاره زمین- متوجه قبله معنویت شده است و این توجه به زودی همه معادلات و مناسبات را به هم خواهد ریخت و زمین از این وضع تعادل ناپایداری که در آن واقع شده است بیرون خواهد آمد.در مقاله چهارم، «رستاخیز جسم و رستاخیز جان»، وضع زبان فارسی و آداب و سنن ایرانی –به خصوص عید نوروز- در تاجیکستان تازه استقلال یافته بررسی شده است.مقاله پنجم، «زبان و فضا»، به ماجرای اصلاح خط فارسی که ناگهان پس از سال ها توسط نویسنده ای نبش قبر می شود پرداخته است.بخش دوم کتاب، سه مقاله در حوزه فرهنگ را در خود جای داده است.مقاله اول، «یادداشتی ناتمام در باب هویت و حقیقت انسان»، همان گونه که از نام آن بر می آید، یادداشتی است ناتمام در باب «هویت و حقیقت انسان» که سه روز پیش از شهادت به سردبیر محترم فصل نامه «نامه فرهنگ» سپرده شده و اندکی پس از شهادت به چاپ رسیده است. نویسنده با زبانی فخیم و قلمی استوار به چیستی «سنت» و نسبت آن با «تفکر» می پردازد و با گوشه چشمی به آرای هایدگر، «کوچیتو»ی مشهور دکارت –من فکر می کنم، پس هستم- را به صورت «هستم، پس فکر می کنم» در می آورد. آیا می توان گفت نویسنده قطعاً «اصالت وجودی» است؟مقاله دوم و مقاله پس از آن، «چرا روشنفکران مورد اتهام هستند؟» و «فرهنگ یا فرهنگ توسعه؟»، نسبت به مقاله اول بسیار ناهمگون اند. این دو مقاله به ماجرای پر سر و صدای «تهاجم فرهنگی» می پردازد که در دهه اخیر به اشکال گوناگون، یکی از دغدغه های کشورهای صاحب دین و فرهنگ جهان سوم بوده است. به خصوص در کشور ما این اصطلاح با پایان جنگ هشت ساله بر سر زبان ها افتاد و مراد از آن هم این بود که بعد از اتمام جنگ و شکست غرب در دست یابی کامل به اهداف خویش، ناگزیر صورت نبرد تغییر پیدا کرد و دنیای غرب به این نتیجه رسید که تنها راه از بین بردن انقلاب اسلامی آن است که موریانه ها از درون به اساس فرهنگ انقلاب و ارکان آن حمله ور شوند. شاید این قسمت از مقاله مقصود نویسنده را از برگزیدن عنوان «چرا روشنفکران مورد اتهام هستند؟» روشن کند.مقاله سوم و آخر این بخش نیز به دگرگونی فرهنگ جامعه پس از انقلاب متأثر از سیاست های دستگاه های رسمی متولی امر فرهنگ می پردازد و در قالب گفت و گویی دو طرفه، آخرین تحولات عرصه فرهنگ را که در آن، مباحث مربوط به توسعه از جایگاه ویژه ای برخوردار است بررسی می کند.بخش سوم شامل سه مقاله در مورد همه گیر شدن رسانه های جمعی جدیدتر نظیر ویدئو و ماهواره است و وضع انسان معاصر در برابر آن، و ضمناً نقدی بر سیاست های انفعالی مسئولان کشور در برابر این پدیده ها.«ویدئو در برابر رستاخیز تاریخی انسان»«تکرار مکررات»«انفجار اطلاعات»بخش چهارم، دو مقاله متفاوت را در خود جای داده است؛ یکی در مورد وضع تئاتر در مواجهه با سینما و تلویزیون، «آیا تئاتر زنده می ماند؟» و دیگری که کتاب با آن به پایان می رسد «منشور تجدید عهد هنر»؛ پیام امام خمینی در تجلیل از هنرمندان متعهد. نویسنده ضمن بازخوانی این پیام، به بازشناسی هنر و هنرمند در فرهنگ غرب و فهم حقیقت این امور و -به فراخور مطلب- تبیین مفاهیم زیر نیز می پردازد:خیال، تخیل آزاد، هنر برای هنر، آبستراکسیون، تعهد و هنر، حکمت و هنر، زیبایی و هنر، وظیفه هنر، عرفان و هنر... .راستی به یاد دارید در بند اول متن حاضر از قول بزرگواری گفته شده است «در این جهان، زیبایی جنازه حقیقت را بر دوش می کشد»؟ ویراستاران کتاب حاضر (ویژه نامه سالگرد شهادت شهید آوینی/ مؤسسه فردایی دیگر) به دنبال یافتن نام این بزرگوار به خیلی جاها سر کشیده اند، اما موفق به گشودن این راز نشده اند. شما می دانید آن بزرگوار کیست؟